وبلاگ سید حمید حوائجی

وبلاگ سید حمید حوائجی

محلی برای ثبت خاطره‌ها، بیان نظرها، و انتشار عکس‌های من
وبلاگ سید حمید حوائجی

وبلاگ سید حمید حوائجی

محلی برای ثبت خاطره‌ها، بیان نظرها، و انتشار عکس‌های من

پاسخ به سؤالات درباره‌ی سربازی در پادگان جوادنیا قزوین

چند ماه پیش راجع‌به خدمت سربازی در پادگان جوادنیا مطلبی نوشتم و در اینترنت منتشر کردم. از آن زمان تاکنون بازدیدکنندگان زیادی مطلب رو مطالعه کردن و بارها از طریق ایمیل و تماس تلفنی به سؤالات عزیزانی که قراره دوره‌ی آموزشی رو توی جوادنیا بگذرونن جواب دادم.

در این پست به عمده سؤالاتی که از من درباره‌ی سربازی و پادگان جوادنیا پرسیده میشه اشاره می‌کنم. این مطلب به‌درد همه‌ی سربازهای ارگان‌های گوناگون می‌خوره و فقط مختص وزارت دفاع (جوادنیا) نیست.

سؤال: سربازی بریم یا نریم؟

جواب: حتماً سربازی برید. سربازی سختی‌های خودش رو داره، اما قابل تحمله. ولی تحمل مشکلاتی که به‌خاطر سربازی نرفتن واستون ایجاد میشه خیلی  سخته. نداشتن کارت پایان خدمت عمرتون رو به‌معنای واقعی کلمه تباه می‌کنه. سربازی نرفتن حتی باعث افسردگی میشه، چون‌که مشکلات اجتماعی زیادی واسه شخصی که سربازی نرفته به‌وجود میاد.

سؤال: راست میگن سربازی توی جوادنیا راحت‌تره؟

جواب: بله درسته. وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح به نیروهای خودش بیشتر میرسه، به‌همین‌دلیل کادری‌های جوادنیا اعصاب‌شون کمتر درگیر مشکلات معیشتی هست. در نتیجه عصبانیتی ندارن که بخوان سر سرباز خالی بکنن. سربازی توی جوادنیا از این نظر نسبت به جاهای دیگه بهتره.

سؤال: اگه برم سربازی جنگ بشه چی؟!

جواب: بعید می‌دونم چنین اتفاقی بیفته. بهتره که برید سربازی و فکرتون رو الکی درگیر این موضوعات نکنید. نترسید و سربازی‌تون رو برید. 

سؤال: میشه قایمکی سیگار ببریم داخل پادگان؟ اگه بفهمن دردسر میشه واسمون؟

جواب: بعضی‌ها این‌کار رو می‌کنن. نمیشه صددرصد جلوی ورود چیزهای ممنوعه به پادگان رو گرفت. اگه بفهمن قطعاً واستون دردسر میشه؛ فرقی هم نمی‌کنه آموزشی باشید یا سرباز یگانی. شما اونقدری توی پادگان نمی‌مونید که سیگار نکشیدن بخواد بهتون فشار شدید وارد بکنه. سعی کنید به قوانین احترام بذارید و به‌هیچ‌وجه با خودتون سیگار نبرید داخل. چون اگه ازتون بگیرن احتمالأ دادگاهی میشید. به آموزشی‌ها هر هفته مرخصی میدن و به سربازهای یگانی حتی زودتر مرخصی میدن. بیرون از پادگان سیگار بکشید و دنبال دردسر نباشید.

سؤال: معتادها می‌تونن توی محیط پادگان دووم بیارن؟

جواب: خیر، معتادها نمی‌تونن دوام بیارن. اگه اعتیاد دارید بهتره که دفترچه پست نکنید. اول ترک کنید، بعد واسه سربازی اقدام کنید.

سؤال: به سربازای آموزشی چند روز یک‌بار مرخصی میدن؟

جواب: آموزشی‌ها هر هفته به مرخصی میرن.

سؤال: من بچه‌ی اصفهان هستم. می‌تونم از مرخصی آخر هفته‌ی پادگان استفاده کنم یا به‌خاطر دور بودن مسیر باید بمونم توی جوادنیا؟

جواب: یک‌هفته درمیون به آموزشی‌ها مرخصی دو روزه میدن و می‌تونید برید اصفهان. ضمناً  چند روز هم مرخصی میان‌دوره و پایان دوره بهتون اختصاص دادن که به‌موقعش می‌تونید استفاده کنید.

مشکل عدم اتصال میکروفون یقه‌ای بی‌سیم K9 به بعضی از گوشی‌ها

من واسه اینکه موقع ضبط ویدیو کیفیت صدای بهتر و راحتی بیشتری داشته باشم، تصمیم گرفتم میکروفون یقه‌ای بی‌سیم بخرم. توی دیجی‌کالا دنبال میکروفون ارزون قیمت گشتم و یکی خریدم. 

مدل ارزون قیمتش رو انتخاب کردم، چونکه ویدیوهام ارزش خاصی ندارن و هدف جدی‌ای پشت قضیه نیست و همین که یه‌کم کیفیت صدام بهتر بشه، کافیه. ضمناً اصلاً به بلاگری و اینطور چیزها حتی فکر هم نمی‌کنم، چون قصدم حضور در اینترنت، بیان یک سری مطالبی هست که حوصله‌ی نوشتن‌شون رو ندارم.

دو هفته پیش، از دیجی‌کالا میکروفون یقه‌ای بی‌سیم K9 Dual Type-c سفارش دادم. دستگاه کاملاً سالم به دستم رسید، ولی به گوشی و تبلتم وصل نشد. گیرنده‌ی دستگاه رو به گوشی آیفون 13 خواهرم وصل کردم و در کمال تعجب دیدم که خیلی سریع و کاملاً راحت متصل شد و صدا از طریق میکروفون یقه‌ای و با کیفیت خوبی روی ویدیو ضبط شد.

میکروفون رو به تبلت بابام و گوشی مامانم وصل کردم، ولی کار نکرد. اینجا خواستم نظرم رو درباره‌ی مشکل متصل نشدن میکروفون کی 9 به بعضی از دستگاه‌ها بگم. من فکر می‌کنم میکروفون یقه‌ای مدل K9 که خیلی هم پرفروش هست، به دستگاه‌هایی که ورژن اندرویدشون پایین هست متصل نمیشه. چونکه گوشی و تبلت خودم، و همچنین تبلت بابام و گوشی مادرم از نسخه‌ی قدیمی اندروید استفاده می‌کنن.

به‌نظر من علت وصل نشدن میکروفون همینه. خواستم اینو توی وبلاگم بنویسم، چونکه واسه خیلی‌ها سؤاله که چرا این مدل میکروفون به گوشی‌شون متصل نمیشه. حتی بعضی‌ها به تصور اینکه میکروفون خرابه، دستگاه رو مرجوع می‌کنن، درحالی‌که مشکل رو باید در سیستم عامل گوشی‌ها جستجو کرد.

نگهداری از خرگوش در خانه؛ آره یا نه؟

الان داشتم پست یکی از کاربران بلاگ اسکای رو می‌خوندم که توی وبلاگش به داشتنِ خرگوش ابراز علاقه کرده بود. واسش کامنت نوشتم و خیلی خلاصه شده از مصائب نگهداری از خرگوش گفتم. توی این پست می‌خوام به مشکلات نگهداری از خرگوش و به‌طورکل، حیوانات خانگی اشاره بکنم.


موچی خانم، خرگوش ما.

اولین نکته اینه که سعی کنید به احساسات زودگذر خودتون در مواجهه با حیوانات ناز و کیوتی مثل خرگوش غلبه کنید و تسلیم احساسات نشید. یه نکته‌ی کلی درباره‌ی همه‌ی حیوانات خونگی اینه که خیلی بهشون وابسته میشید و اگه واسشون مشکلی به‌وجود بیاد، دلواپسی و اضطراب داغون‌تون می‌کنه.

درخصوص خرگوش باید بگم که علاقه‌ی زیادی به جویدن سیم، کابل، نخ، موکت، فرش، پتو، کفش، دمپایی، درب‌های چوبی، و ... داره. خرگوش به‌طور معمول برای فرسوده کردن دندون‌هاش و جلوگیری از رشد بی‌رویه‌ی اونها، به جویدن اشیاء نامبرده روی میاره. 

به‌هیچ‌وجه نمیشه حریف این حیوون شد و هرکاری بکنید، باز هم اشیاء خونه‌رو می‌جوه. خرگوش خیلی به دعوا کردن حساسه و برخلاف ظاهر آرومی که داره، اگه باهاش بد برخورد بکنید، مثل شتر کینه به دل می‌گیره و در یک موقعیت مناسب با گاز گرفتن تلافی می‌کنه.

خرگوش به جویدن مبلمان خیلی علاقه داره. اگه قصد دارید خرگوش بیارید به خونه‌تون، روی مبلمان حتماً روکش بندازید. این حیوون رو باید یک اتاق جداگانه واسش درنظر بگیرید و بیشتر مواقع بذارید همونجا باشه، وگرنه به مبلمان خونه آسیب می‌رسونه.

غذای اصلی خرگوش، یونجه‌ی خشک‌شده است و همیشه باید ظرف غذاش پر از یونجه باشه. درکنارش می‌تونید بهش مقدار کمی سبزی خوردن (شسته شده)، سیفی‌جات، یا میوه بدید. یونجه خیلی مغذی هست و به‌علت فیبر بالایی که داره، دندون‌های خرگوش رو فرسوده می‌کنه.


منزل اختصاصی خرگوش ما :)

شکم این حیوون زودبه‌زود کار می‌کنه. مدفوع خرگوش گرد و سیاه هست و گاهی اوقات ممکنه جاهایی از خونه به غیر از توالت اختصاصی خودش پی‌پی بکنه. 


مدفوع گرد و سیاه خرگوش

خرگوش خیلی به خوردن چیزای شیرین مثل شکلات، قند، کیک، شیرینی، گز، سوهان، و امثالهم علاقه داره و اگه ظرف شیرینی در دسترسش باشه، با ولع تمام شروع می‌کنه به خوردن اونها. بعدش هم به احتمال زیاد دل‌درد می‌گیره و باید ببرینش بیمارستان حیوانات تا معاینه بشه و واسش دارو تجویز بکنن.


دماغ و دهن موچی خانم :)

و اما داستان خرگوش من. یکی از روزهای سرد زمستون 1398، درست موقعی که کرونا تازه اومده بود و مردم خیلی ترسیده بودن، این خرگوش رو توی یکی از کوچه‌های پرند پیدا کردم. یه‌دفعه جلوی پام سبز شد و انگار قسمت این بود که بیاد با ما زندگی بکنه. من موضوع رو به مامانم گفتم و اونم موافقت کرد که حیوون رو بیاریم به حیاط خونه‌مون و ازش مراقبت بکنیم تا تلف نشه.

خودم فکر می‌کنم صاحب قبلی‌اش از ترس اینکه حیوون بیچاره ناقل کرونا باشه، انداخته بودش بیرون. خیلی ترسیده بود و لاغر شده بود. یک هفته طول کشید تا با ما دوست بشه. بعد از یک هفته، خواهرم بیشتر مسؤولیتش رو برعهده گرفت و تا الان که این یادداشت رو می‌نویسم، خیلی به خرگوش وابسته شدیم و دیگه نمی‌تونیم هیچ‌جوره از خودمون دورش کنیم. به رغم اینکه اذیت‌های خودشو داره، ولی دیگه کار از کار گذشته و ما بهش وابسته شدیم. مثل اعضای خونواده‌مون شده. درکل پیشنهاد من اینه که قید حیوون خونگی رو بزنید، چون خیلی مسؤولیت داره و وابستگی میاره. 

مسافرکش‌های شخصی و بی‌احترامی به حقوق مسافران

چند روز پیش واسه انجام یه کارِ اداری رفته بودم رباط کریم. وقتی کارم تموم شد، تصمیم گرفتم با تاکسی برگردم پرند. من معمولاً واسه رفت و آمد به رباط کریم از قطار (ریل باس) استفاده می‌کنم، ولی این‌دفعه چون باید خیلی زود برمی‌گشتم پرند، فرصت نداشتم که منتظر اومدن قطار بنشینم.

رفتم به جایگاه تاکسی‌های پرند، منتهی بازم باید چند دقیقه‌ای منتظر می‌موندم تا تاکسی پربشه. جلوی پام یه پراید سفید توقف کرد و داد زد: «پرند میری؟» فوراً سوار شدم. یک‌نفر بیشتر جا نداشت. سه تا مسافر خانم میانسال داشت و من این وسط واقعاً اضافی بودم. 

مردک صدای ضبطش رو زیاد کرده بود و آهنگ مورد علاقه‌شو گوش می‌داد؛ ذره‌ای بدون اینکه ملاحضه‌ی چهارتا مسافرش رو بکنه. یکی از خانم‌ها که گویا سردرد گرفته بود، از راننده خواست که آهنگ رو قطع بکنه. راننده که بهش می‌خورد 30 سالش باشه، فقط دو - سه تا دونه از صدای ضبط کم کرد. عملاً با منظور گفت «همینی که هست».

سلب آسایش از مردم پرند با رانندگی خطرناک و آلودگی صوتی

بازم چندتا از این به‌اصطلاح خودروهای اسپرت و یا شوتی، شروع کردن به دوردور کردن توی خیابون‌های پرند. من با دوردور کردن مخالف نیستم و مشکلی با این موضوع ندارم، ولی مسئله اینه که بعضی از این افراد با رانندگی وحشیانه و خطرناک و ایجاد آلودگی صوتی بسیار زیاد که از دستکاری سیستم اگزوز ماشین‌شون ناشی میشه، ایجاد هراس کرده و آسایش رو از ما سلب می‌کنن.

به‌نظر من مردم باید به کمک پلیس بیان و این افراد رو شناسایی و معرفی کنن. قبلاً هم توی یه پست جداگانه نوشته بودم که بعضی‌هاشون خیلی خطرناک رانندگی می‌کنن و از اونجایی که معمولاً شب‌ها به دوردور کردن می‌پردازن، احتمال تصادف و بروز اتفاقات ناگوار برای عابرین خیلی بالاست.

پلیس با تعداد زیادی از اونها برخورد کرده، به‌خاطرهمین می‌بینیم که از تعداد این ماشین‌ها به‌طرز چشمگیری کاسته شده. ولی مثل اینکه بعضی‌هاشون دوباره شروع کردن به ایجاد مزاحمت و سلب آسایش. به‌نظرم بهتره برای این افراد مجازات «حبس» و «جریمه‌های مالی سنگین» درنظر گرفت. جریمه‌ها باید به‌گونه‌ای باشه که اون‌ها رو از ارتکاب دوباره‌ی جرم بترسونه. ای‌کاش روشی برای درمان نطفه‌ی اونها وجود داشت.

اگه شما هم توی پرند زندگی می‌کنین، درصورت مشاهده‌ی این‌گونه افراد، شماره‌ی پلاک ماشین‌شون رو یادداشت کنید و یا از خودروشون فیلم و عکس تهیه کنید و تحویل پلیس راهور بدید.