وبلاگ سید حمید حوائجی

وبلاگ سید حمید حوائجی

محلی برای ثبت خاطره‌ها، بیان نظرها، و انتشار عکس‌های من
وبلاگ سید حمید حوائجی

وبلاگ سید حمید حوائجی

محلی برای ثبت خاطره‌ها، بیان نظرها، و انتشار عکس‌های من

مامان پیشی دوباره زایمان کرد و بچه گربه آورد

یکی از گربه‌های محله‌مون که با ما خیلی دوسته «حنا خانم» هست که تابه‌حال دو بار توی حیاط خونه‌مون زایمان کرده و بچه به‌دنیا آورده.


جهت مشاهدۀ تصویر در اندازۀ واقعی اینجا را فشار دهید.

دو هفته پیش توی حیاط همسایه بغلی مجدد زایمان کرد. اونجا سه تا نی‌نی به‌دنیا آورد، اما اونارو بعد از یک هفته آورد توی حیاط ما.


حنا و بچه‌هاش. جهت مشاهدۀ تصویر در اندازۀ واقعی اینجا فشار دهید.

منم که دیدم اینطوریه، یدونه کارتون آوردم و گذاشتم توی راهرو و بچه‌گربه‌هارو گذاشتم توش. مامانشون هم رفت داخل کارتون و شروع کرد به شیر دادن بچه‌هاش. حنا در کمتر از یک سال، سه‌بار حامله شده و زاییده. در این مدت، مجموعاً هشت تا بچه آورده.

ادامه مطلب ...

گلچین عکس‌های دوماه اخیر من | اردیبهشت ۱۴۰۴

توی این پست می‌خوام چندتا از عکس‌هایی که در دو ماه اخیر با گوشیم گرفتم رو به نمایش بگذارم. دوست داشتم اولین عکس رو از خودم بگذارم. موهامو کوتاه کردم. علتش این بود که موهام می‌ریخت و انگار ریشه‌شون ضعیف شده بود. این جدیدترین عکس از خودمه.


عکس سید حمید حوائجی. برای مشاهدۀ تصویر در اندازۀ واقعی اینجا فشار دهید.

عکس بعدی مربوطه به بچه گربه‌هاست. البته خیلی هم بچه نیستن. این عکس رو تقریباً یک ماه و نیم پیش ازشون گرفتم. اون موقع چهارتا بودن، ولی الان فقط دوتاشون موندن! متأسفانه یک ماه پیش دوتا از بچه گربه‌ها به علتی که در ادامه میگم، تلف شدن.


عکس بچه گربه‌های کیوت من. برای مشاهدۀ تصویر در اندازۀ واقعی اینجا فشار دهید.

قبلاً گفته بودم که دوتا از بچه گربه‌ها نر هستن و دوتای دیگه‌شون ماده هستن. در اصل اون دوتا گربه‌ی زرد رنگ نَر هستن و اون دوتا گربۀ سیاه رنگ، ماده هستن.


عکس بچه گربه‌های من. برای مشاهدۀ تصویر در اندازۀ واقعی اینجا فشار دهید.

یکی از ماده‌ها و یکی از نرها توی این یک ماه و نیم اخیر تلف شدن. یکی‌شون مریض شد و مُرد و اون یکی بیرون از خونه به‌دست یک انسان‌نما زخمی شد و جون خودش رو از دست داد.


برای مشاهدۀ تصویر در اندازۀ واقعی اینجا فشار دهید.

من همیشه سعی می‌کنم حواسم به زندگیِ سگ‌ها و گربه‌های خیابونی باشه. اونا هم حق زندگی دارن. سعی کنیم اذیتشون نکنیم. امیدوارم قانون در قبال کسانی که حیوان آزاری می‌کنن، سفت و سخت باشه.


اینم عکس حنا خانم، مامان بچه گربه‌ها. برای مشاهدۀ تصویر در اندازۀ واقعی اینجا فشار دهید.

راستی، توی ایام عید دوتا عضو جدید به حیوونای خونه‌مون اضافه شد! دوتا جوجه رنگی خوشگل و کیوت. این جوجه‌ها رو زنداداشم واسه دختر کوچولوی چهارساله‌ش خرید تا توی تعطیلات عید سرگرم بشه، ولی وقتی دید دخترش داره جوجه‌هارو می‌کشه، آورد گذاشتشون خونه‌ی ما.


جوجه رنگی. جهت مشاهدۀ تصویر در اندازۀ واقعی اینجا فشار دهید.

بعضی از مامانا واسه بچه‌های کوچولوشون فقط واسه اینکه سرگرم بشن، جوجه رنگی می‌خرن. این کارِ خیلی بدیه. هیچ حیوونی نباید اسباب بازی بچه‌ی شما باشه. لطفاً یه‌ذره احساس داشته باشین.

در آخرهم چندتا عکس از خودم گرفتم که می‌گذارم اینجا به یادگار بمونه. سه تا از بهترین عکس‌های خودم رو اینجا منتشر می‌کنم. قبل از اینکه موهامو کوتاه بکنم، این شکلی بودم.


جهت مشاهدۀ تصویر در اندازۀ واقعی اینجا فشار دهید


جهت مشاهدۀ تصویر در اندازۀ واقعی اینجا فشار دهید. 


جهت مشاهدۀ تصویر در اندازۀ واقعی اینجا فشار دهید.

چرت زدن گربه بانمک من توی سبد میوه

آقاخان، گربه کم‌حوصله و عصبی من تقریباً چهار سالشه. مامانش اونو توی حیاط خونه‌ی ما زایید. آقاخان یه‌دونه خواهر دوقلو هم داشت که در سن پایین غیبش زد و گُم شد. درسته که گربه‌ها شبیه هم هستن، اما اخلاق‌شون باهمدیگه خیلی فرق می‌کنه. مثلاً مامانِ آقاخان خیلی آروم بود، ولی خودش عصبیه و اصلاً حوصله نداره.

این گربه نر بیشتر مواقع بیرون از حیاط خونه میره دنبال گشت و گذار خودش و اینطور نیست که ما دائماً مراقبش باشیم و بهش غذا بدیم. هر موقع بیاد توی حیاط مقداری غذای تمیز و پاکیزه که مخصوص گربه درست کردیم بهش می‌دیم. بعضی مواقع هم بهش غذای خشک گربه می‌دیم.

گربه‌ها کلاً حیوانات باهوشی هستن و آقاخان هم از این قاعده مستثنی نیست. گربه‌ها فقط زبون ندارن، وگرنه قشنگ می‌تونستن حرف بزنن. 

ایشون خیلی هم خوش خواب هستن، مثل بقیه‌ی هم‌نوعان خودش.

ویدیو

مشاهده ویدیو

عکس‌ها

1. مشاهده

توضیحات: خوابیدن گربه (آقاخان) توی سبد میوه

2. مشاهده

توضیحات: صورت گربه از نمای خیلی نزدیک

3. مشاهده

توضیحات: خواب راحت آقاخان توی سبد میوه. از قیافه‌ش معلومه که راحته و از جاش خوشش میاد.

4. مشاهده

5. مشاهده

توضیحات: صورت آقاخان از نمای نزدیک 

6. مشاهده

7. مشاهده

8. مشاهده

9. مشاهده

توضیحات: دست گربه (آقاخان)

10. مشاهده

11. مشاهده

12. مشاهده

13. مشاهده

14. مشاهده

15. مشاهده

16. مشاهده

17. مشاهده

18. مشاهده

19. مشاهده

20. مشاهده

21. مشاهده

22. مشاهده

23. مشاهده

حنا خانم دوباره حامله شد و چهارتا بچه گربه زایید

کمی بیش از یک ماه و نیم پیش، «حنا» گربه‌ی ماده‌ای که توی حیاط خونه‌مون و لابه‌لای خرت‌وپرت‌ها زندگی می‌کرد زایمان کرد. حیوونی 4 تا بچه گربه به‌دنیا آورد. با توجه به جثه‌ی کوچیکی که داشت، فکر نمی‌کردم 4 تا پیشی توی شیکمش باشه!

مشاهده

توضیحات: بچه گربه‌های تازه به‌دنیا اومده حنا خانم

این دومین زایمان حنا بود. متأسفانه بچه‌ی قبلی‌اش (بچه‌ی اولش) به‌طرز مشکوکی در سن چهار ماهگی غیبش زد. شیکم اولش یه‌دونه گربه زایید. جنسیت بچه‌ی اولش نر بود و اسمش رو گذاشته بودیم «زبل خان».

مشاهده

توضیحات: حنا و زبل خان

بچه‌های حنا می‌تونن راه برن و غذا بخورن. خیلی شیطونی می‌کنن و از سر و کول همدیگه بالا میرن. واسشون توی حیاط یه سرپناه ساده از جنس کارتن (مقوا) ساختیم. خونشون رو با مشمع ضد آب کردیم تا موقع بارندگی، رطوبت واردش نشه.

مشاهده

توضیحات: خونه‌ی بچه گربه‌ها

طبقه‌ی پایین خونه‌مون خالیه. گاهی اوقات درب حیاط خلوت باز می‌مونه (بچه‌ها یادشون میره ببندن) و گربه میره داخل خونه. حنا خانم هم دقیقاً همین شکلی وارد واحد پایین شد و اونجا زایمان کرد. ما هم که دیدیم گربه اونجا زایمان کرده، درب حیاط خلوت رو نبستیم تا بتونه رفت و آمد کنه.

توی این یک ماه و نیمی که از زایمان حنا گذشته، ازش با غذای تمیز و مقوی حمایت کردیم تا بتونه نی‌نی‌های کوچولوش رو شیر بده. توی این مدت چشمای بچه گربه‌ها عفونت کرد، ولی به‌لطف خواهرم که واسشون دارو خرید، مشکل عفونت چشم‌شون کاملاً برطرف شد. خواهرم خیلی مهربونه و علاوه‌بر گربه‌ها، هنوز داره از خرگوشی که چند سال قبل پیدا کرده بودم نگهداری می‌کنه. راستش به‌طورکامل سرپرستی خرگوش (موچی خانم) رو به‌عهده گرفته.

عکس‌ها

1. مشاهده

توضیحات: 4 تا بچه گربه حنا خانم

2. مشاهده

توضیحات: بچه گربه‌ها

3. مشاهده

توضیحات: گربه مادر (حنا خانم)

4. مشاهده

توضیحات: گربه و خرگوش (حنا و موچی) توی باغچه‌ی خونه‌مون

5. مشاهده

توضیحات: حنا از موچی (خرگوش) می‌ترسه، به‌خاطرهمین رفته بالای سنگ وسط باغچه.

6. مشاهده

توضیحات: زبل خان، اولین بچه‌ی حنا خانم که به‌طرز مشکوکی گُم شد.

7. مشاهده

توضیحات: زبل خان پستان مادرش رو از دهانش خارج کرد و تا به دوربین نگاه کنه. 

8. مشاهده

توضیحات: حنا خانم بچه‌های تازه به‌دنیا اومده‌شو بغلش گرفته و داره بهشون شیر میده

9. مشاهده

10. مشاهده

11. مشاهده

توضیحات: بچه گربه‌های حناخانم یک ماه و نیم پس از تولد

12. مشاهده

توضیحات: دوتا از بچه گربه ها حنایی هستن و دو تای دیگه سیاه و سفید

13. مشاهده