آقاخان، گربه کمحوصله و عصبی من تقریباً چهار سالشه. مامانش اونو توی حیاط خونهی ما زایید. آقاخان یهدونه خواهر دوقلو هم داشت که در سن پایین غیبش زد و گُم شد. درسته که گربهها شبیه هم هستن، اما اخلاقشون باهمدیگه خیلی فرق میکنه. مثلاً مامانِ آقاخان خیلی آروم بود، ولی خودش عصبیه و اصلاً حوصله نداره.
این گربه نر بیشتر مواقع بیرون از حیاط خونه میره دنبال گشت و گذار خودش و اینطور نیست که ما دائماً مراقبش باشیم و بهش غذا بدیم. هر موقع بیاد توی حیاط مقداری غذای تمیز و پاکیزه که مخصوص گربه درست کردیم بهش میدیم. بعضی مواقع هم بهش غذای خشک گربه میدیم.
گربهها کلاً حیوانات باهوشی هستن و آقاخان هم از این قاعده مستثنی نیست. گربهها فقط زبون ندارن، وگرنه قشنگ میتونستن حرف بزنن.
ایشون خیلی هم خوش خواب هستن، مثل بقیهی همنوعان خودش.
ویدیو
عکسها
1. مشاهده
توضیحات: خوابیدن گربه (آقاخان) توی سبد میوه
2. مشاهده
توضیحات: صورت گربه از نمای خیلی نزدیک
3. مشاهده
توضیحات: خواب راحت آقاخان توی سبد میوه. از قیافهش معلومه که راحته و از جاش خوشش میاد.
4. مشاهده
5. مشاهده
توضیحات: صورت آقاخان از نمای نزدیک
6. مشاهده
7. مشاهده
8. مشاهده
9. مشاهده
توضیحات: دست گربه (آقاخان)
10. مشاهده
11. مشاهده
12. مشاهده
13. مشاهده
14. مشاهده
15. مشاهده
16. مشاهده
17. مشاهده
18. مشاهده
19. مشاهده
20. مشاهده
21. مشاهده
22. مشاهده
23. مشاهده
کمی بیش از یک ماه و نیم پیش، «حنا» گربهی مادهای که توی حیاط خونهمون و لابهلای خرتوپرتها زندگی میکرد زایمان کرد. حیوونی 4 تا بچه گربه بهدنیا آورد. با توجه به جثهی کوچیکی که داشت، فکر نمیکردم 4 تا پیشی توی شیکمش باشه!
توضیحات: بچه گربههای تازه بهدنیا اومده حنا خانم
این دومین زایمان حنا بود. متأسفانه بچهی قبلیاش (بچهی اولش) بهطرز مشکوکی در سن چهار ماهگی غیبش زد. شیکم اولش یهدونه گربه زایید. جنسیت بچهی اولش نر بود و اسمش رو گذاشته بودیم «زبل خان».
توضیحات: حنا و زبل خان
بچههای حنا میتونن راه برن و غذا بخورن. خیلی شیطونی میکنن و از سر و کول همدیگه بالا میرن. واسشون توی حیاط یه سرپناه ساده از جنس کارتن (مقوا) ساختیم. خونشون رو با مشمع ضد آب کردیم تا موقع بارندگی، رطوبت واردش نشه.
توضیحات: خونهی بچه گربهها
طبقهی پایین خونهمون خالیه. گاهی اوقات درب حیاط خلوت باز میمونه (بچهها یادشون میره ببندن) و گربه میره داخل خونه. حنا خانم هم دقیقاً همین شکلی وارد واحد پایین شد و اونجا زایمان کرد. ما هم که دیدیم گربه اونجا زایمان کرده، درب حیاط خلوت رو نبستیم تا بتونه رفت و آمد کنه.
توی این یک ماه و نیمی که از زایمان حنا گذشته، ازش با غذای تمیز و مقوی حمایت کردیم تا بتونه نینیهای کوچولوش رو شیر بده. توی این مدت چشمای بچه گربهها عفونت کرد، ولی بهلطف خواهرم که واسشون دارو خرید، مشکل عفونت چشمشون کاملاً برطرف شد. خواهرم خیلی مهربونه و علاوهبر گربهها، هنوز داره از خرگوشی که چند سال قبل پیدا کرده بودم نگهداری میکنه. راستش بهطورکامل سرپرستی خرگوش (موچی خانم) رو بهعهده گرفته.
عکسها
1. مشاهده
توضیحات: 4 تا بچه گربه حنا خانم
2. مشاهده
توضیحات: بچه گربهها
3. مشاهده
توضیحات: گربه مادر (حنا خانم)
4. مشاهده
توضیحات: گربه و خرگوش (حنا و موچی) توی باغچهی خونهمون
5. مشاهده
توضیحات: حنا از موچی (خرگوش) میترسه، بهخاطرهمین رفته بالای سنگ وسط باغچه.
6. مشاهده
توضیحات: زبل خان، اولین بچهی حنا خانم که بهطرز مشکوکی گُم شد.
7. مشاهده
توضیحات: زبل خان پستان مادرش رو از دهانش خارج کرد و تا به دوربین نگاه کنه.
8. مشاهده
توضیحات: حنا خانم بچههای تازه بهدنیا اومدهشو بغلش گرفته و داره بهشون شیر میده
9. مشاهده
10. مشاهده
11. مشاهده
توضیحات: بچه گربههای حناخانم یک ماه و نیم پس از تولد
12. مشاهده
توضیحات: دوتا از بچه گربه ها حنایی هستن و دو تای دیگه سیاه و سفید
13. مشاهده