برعکس کامالا هریس که بارها در حملههای انتخاباتی، ایران را دشمن اول آمریکا معرفی کرد و تحتِتأثیر همسر یهودیاش و خصومت وی و اسرائیل با ایران قرار داشت، بهنظر میرسد که ترامپ پس از طی کردن یک دورهی ریاست جمهوری متوجه شده که راهکار تعامل با ایران فرق میکند و در صحبتهای انتخاباتی خود بههیچوجه با لحنی خصومتآمیز دربارهی ایران صحبت نکرد و برعکس بارها و بارها اصرار داشت که بگوید هیچ مشکلی با ایران ندارد و فقط میخواهد مطمئن شود که ایران به سلاح هستهای دسترسی نخواهد داشت.
البته بماند که دشمنان ملت ایران تلاش دارند با جنگ رسانهای فضاسازیای را ایجاد کنند که قرار است یک دشمن بزرگ در مقابل ایران حضور پیدا کند و حتی برخی پا را فراتر گذاشته و به ترامپ التماس کردهاند که ایران را اشغال کند و حکومت در ایران را به آنها تحویل دهد تا چند صباحی بیایند ایران بروند دربند و درکه آلو جنگلی بخورند و برگردند بروند لاس وگاس و فلوریدا دنبال خوشگذرانی. فکر نکنید اینها را از خودم میگویم، میتوانید بروید مصاحبهی برخی از آنهایی که بهدنبال سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در ایران هستند را گوش کنید.
بعضی از آنها میخواهند ترامپ به ایران حمله کند و همانگونه که اسرائیل فلسطینیها را قتل عام میکند، چند میلیون ایرانی که با آنها همعقیده نیستند را قتل عام کند. البته خواستههای اینها با خواستههای برخی کشورهای منطقه که عموماً هزینههای خائنان به وطن را تأمین میکنند همسو است، چرا که این کشورها چشم طمع به ما یملک ایران و خاک ایران دارند و برخی دهههاست که بهدنبال تجزیهی ایران هستند تا کشور مقتدری بهنام ایران در کنار آنها قرار نداشته باشد و برخی دیگر کلاً با شیعیان ایران و منطقه مشکل دارند و میخواهند خون آنها جاری شود تا با خون ایشان وضو بگیرند و گناهانشان پاک شود و مستقیم بروند بهشت.
بههرحال آنچه تاریخ ثابت کرده این است که همهی اینها میروند و نابود میشوند، ولی ملت ایران بیش از ۲۵ قرن است که سرجای خود باقی مانده. آنچه دشمنان ایران متوجه نیستند این است که اگر ترامپ تصمیم داشت با سربازهای آمریکایی به جنگ ایران بیاید، در دورهی اول ریاست جمهوریاش اینکار را میکرد و در دورهی دوم که دیگر به آنها نیاز ندارد، بهجای اینکه بهدنبال جنگ با ایران باشد بهدنبال تعامل با ایران خواهد بود.
آنچه امروزه برای ترامپ اهمیت دارد این است که مشکلات اقتصادی داخلی ایالات متحده را حل کند و برای حل این مشکلات نیاز دارد که فضایی برای درآمدزایی برای آمریکا ایجاد کند نه اینکه برود سمت جنگی که میتواند هزینههای خانمانسوز برای آمریکا داشته باشد.
در چنین شرایطی اگر به غرب آسیا نگاه کنید میبینید ایران را دارید که به بیش از ۲۵ هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد، کشوری که حدود ۵۰ سال است در بسیاری از صنایع زیربنایی آن سرمایهگذاری نشده است. از نفت و گاز که چیزی حدود پنج هزار میلیارد دلار فضای سرمایهگذاری در آن است بگیرید تا مثلاً صنعت هوانوردی که حداقل به حدود یک هزار هواپیمای مسافربری جدید نیاز دارد تا صنعت حملونقل و ساختوساز و... . هزاران مورد زمینهی سرمایهگذاری بسیار سودآور در ایران وجود دارد که قطعاً آمریکاییها متوجه آنها هستند.
مبلغ ۲۵ هزار میلیارد دلار، یک برآورد اولیه بهحساب میآید. اگر بنا شود ایران به هاب تجارت و حملونقل شمال و جنوب و شرق به غرب تبدیل شود، قطعاً مبالغ سرمایهگذاری و سودهای بسیار کلانتری مطرح خواهد بود. در کنار ایران، عراق و سوریه و لبنان هستند که هرکدام بهنوبهی خود از حدود چهارصد میلیارد دلار برای لبنان گرفته تا چهار تا پنچ هزار میلیارد دلار برای سوریه و همین مقدار برای عراق نیاز است.
اگر هم آمریکا بخواهد سهم اصلی در این کیک اقتصادی داشته باشد چارهای جز تعامل با ایران ندارد، چرا که ایران و متحدیناش میتوانند هرگونه سرمایهگذاری آمریکایی را بهخطر بیاندازند.
در مقابل، کشورهای عرب حوزهی خلیج فارس را داریم که از نظر سرمایهگذاری اشباع شدهاند و دیگر پروژهی جدیدی نیست که بتوان در آن سرمایهگذاری کرد. در نهایت پروژهی شهر نوین «نیوم» عربستان سعودی است که ما بین یک تا دو هزار میلیارد دلار در آن سرمایهگذاری نیاز است و عربها خود بخش اعظم این سرمایهگذاری را در دست دارند و جایی برای آمریکاییها در آن نمانده.
برخی تصور میکنند که دلیل خروج ترامپ از برجام بحث اختلافات سیاسی او با ایران و... بوده، درحالیکه واقعیت امر این است که پس از امضای برجام، ایران حدود ۹۰% پروژهها و قراردادها را با اروپاییها امضا کرد و آمریکاییها دیدند که سهمی از پروژههای ایران ندارند و بههمیندلیل ترامپ از برجام خارج شد.
حتی بحثِ تحریمهای ایران هم نه بهدلیل برنامهی اتمی است و نه تسلیحاتی؛ اصل ماجرا این است که آمریکاییها پس از جنگ جهانی دوم کشورهای اروپایی را وادار کردند از مستعمرههای خود خارج شوند و همچنین برای خودشان برخی حوزههای نفوذ تعیین کردند و طبق آن، ایران جزو حوزهی نفوذ آمریکا بهحساب میآمد و پس از انقلاب در ایران آمریکاییها دیدند که حوزه نفوذ خود - مخصوصاً اقتصادی - را از دست دادهاند و کشورهای اروپایی دارند این حوزه را از چنگ آنها درمیآورند، بههمیندلیل تحریمهایی را وضع کردند که جلوی اینها را بگیرند.
سادهاش را میگویم؛ همهی تحریمها به این دلیل است که آمریکا به دیگران میخواهد بگوید اگر من سهمی از اقتصاد و پروژههای ایران را نداشته باشم، هیچکدام حق ندارید سهمی ببرید. فقط زمانی تحریمها برداشته میشود که آمریکاییها ببینند که میتوانند سهم اصلی از پروژههای اقتصادی ایران را داشته باشند.
کشورهای عرب حوزهی خلیج فارس جمعاً با هم حریف انصارالله یمن نشدند. اسرائیل بیش از یک سال است در ۳۶۰ کیلومتر مربع دست و پا میزند و با مقاومت فلسطینی که هیچ سلاح قابل توجهی ندارد درگیر است و نتوانسته کاری کند و فقط برای آمریکا هزینه تراشیده.
در لبنان هم که ارتش معظم اسرائیل با آن همه دبدبه و کبکبه و آن همه تسلیحات آمریکایی، نتوانسته حتی یک وجب هم در مقابل حزب الله پیشروی کند و فقط برای آمریکا هزینهبر است.
در عملیات اخیر اسرائیل برعلیه ایران، اسرائیلیها با شکست مفتضحانهای در مقابل سلاحهای ساخت ایران مواجه شدند، درحالیکه پیشرفتهترین تسلیحات آمریکایی در اختیارشان بود. ترکیه هم که بدون کمک آمریکا شرایط اقتصادی بیثباتی دارد و از آنسو مصر هم نتوانسته در شمال آفریقا ثبات ایجاد کند.
ایران و متحدین ایران در منطقه موفق شدهاند با کمترین امکانات، با اقتدار ایستادگی کنند. کشتوکشتارهایی که نتانیاهو راه انداخته در نهایت منجر به آن میشود که متحدین ایران که بهدنبال انتقام از اسرائیل هستند افزایش یابند. حتی رسانههای داخلی اسرائیل شروع کردهاند مسأله ی برکناری نتانیاهو توسط ترامپ را مطرح کنند، چرا که وی دیگر بسیار برای آمریکا پرهزینه شده.
در چنین شرایطی اگر شما جای رئیس جمهور آمریکا باشید تلاش میکنید کدام طرف را انتخاب کنید و با آن معامله کنید؟ طرفی که ثابت کرده توان انجام هیچکاری را ندارد یا طرفی که ثابت کرده آنقدر مقتدر است که میتواند در مقابل همه بایستد؟
بهنظر میرسد آمریکای ترامپ، اگر افراد هوشمندی را استخدام کند، تلاش خواهد کرد با ایران مقتدر در این منطقه تعامل کند نه تقابل. نمیگویم دوباره ایران مانند زمان شاه بهعنوان متحد اصلی آمریکا در منطقه تبدیل شود، اما حداقل این است که با هم تعامل کنند. فراموش نکنید که زمانی آمریکا با چین هم وارد جنگهای غیرمستقیم شد: ویتنام و کره. آنها درنهایت تشخیص دادند بهتر است تعامل کنند نه تقابل.
درست است لابی اسرائیل و برخی کشورهای عربی امروزه در آمریکا بسیار قدرتمند هستند و ممکن است در مقابل هر طرحی برای تعامل ایران و آمریکا بایستند، اما فراموش نکنید که ترامپ دیگر به آنها نیاز ندارد، چون دیگر قرار نیست کاندیدای ریاست جمهوری شود، و امروزه تنها چیزی که برای او مهم خواهد بود منافع آمریکا است و برآوردها نشان میدهد منافع آمریکا در تعامل با ایران است نه تقابل با آن.
منبع: اسپوتنیک فارسی
نوشتهی: دکتر عماد آبشناس