وبلاگ سید حمید حوائجی

وبلاگ سید حمید حوائجی

محلی برای ثبت خاطره‌ها، بیان نظرها، و انتشار عکس‌های من
وبلاگ سید حمید حوائجی

وبلاگ سید حمید حوائجی

محلی برای ثبت خاطره‌ها، بیان نظرها، و انتشار عکس‌های من

ترور سرهنگ بلندپایۀ ارتش روسیه توسط اوکراین و متحدانش

به گزارش برخی رسانه‌های غربی، منابع اوکراینی به آنها اطمینان داده‌اند که ترور «سرهنگ ایگور کریلوف» عملیات ویژه‌ی سازمان اطلاعات اوکراین بوده.


سرهنگ ایگور کریلوف، فرمانده‌ی نیروهای دفاع شیمیایی روسیه

البته سبک و نحوه‌ی ترور به‌نوعی نشان می‌دهد که این کار به تنهایی توسط سازمان اطلاعات اوکراین انجام نشده و قطعاً برخی مجامع اطلاعاتی وامنیتی غربی با آنها در این عملیات همراه بوده‌اند.

اینها در عملیات خود از مواد منفجره‌ای که شدت انفجاری بالا در حجم پایین دارد استفاده کرده‌اند تا بتوانند آن را در یک اسکوتر جاسازی کنند و یک انفجار بزرگ ایجاد شود.

این نوع مواد منفجره مثل مواد منفجره‌ای که اسرائیل در پیجرهای لبنان استفاده کرد تا تعدادی از نیروهای حزب‌الله را هدف قرار دهد بوده.

این مواد معمولاً در اختیار برخی سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی غربی است و آنها هم به‌خوبی می‌دانند هرکس از این مواد استفاده کند فقط برای عملیات تروریستی و ترور از آنها استفاده می‌کند، چون استفاده‌ی دیگری برای این مواد وجود ندارد.

عملاً هم مجامع امنیتی و اطلاعاتی غربی مخصوصاً آنگلوساکسون‌ها به‌شدت به همکاری‌های خود با اوکراین افزوده‌اند و می‌توان تصور کرد این عملیات توسط آنها انجام شده، اما اوکراینی‌ها تلاش دارند مسؤولیت را گردن خود بگیرند.

به هرصورت این ماجرا می‌تواند یک روزنه‌ی جدیدی از جنگ امنیتی و اطلاعاتی بین طرفین باز کند و هم اوکراینی‌ها و غربی‌ها به‌خوبی نسبت به اشراف اطلاعاتی و امنیتی روسیه در میان آنها آگاه هستند و می‌دانند که روسیه می‌تواند ضربه‌های انتقامی مشابهی را به آنها وارد کند.

اگر تابه‌حال روسیه دست به چنین کارهایی نزده به این دلیل نبوده که روسیه توانمندی انجام چنین کاری را ندارد بلکه به این دلیل بوده که یک‌سری خطوط قرمز معمولاً میان کشورهای متخاصم وجود دارد که سعی می‌کنند آنها را رعایت کنند و روسیه داشت آنها را رعایت می‌کرد.

حالا که طرف‌های مقابل نمی‌خواهند آنها را رعایت کنند حق مسلم روسیه است که آنها را رعایت نکند و از این پس مقامات ارشد اوکراین و همکاران آنها همه می‌توانند اهداف مشروعی برای روسیه باشند.

قطعاً روسیه اجازه نخواهد داد کاری که اسرائیل انجام می‌داد ملاک عمل اوکراین باشد و اینگونه نخواهد بود که اگر اوکراین کسی را ترور کند پاسخ مشابه دریافت نکند.

قاعده‌ی این ماجرا هم ساده است، یکی از شما را می‌کشند شما باید دوتا از طرف مقابل بکشید یا شاید بیشتر.

پس عملاً می‌توان گفت دو یا چند مقام اوکراینی یا وابسته به آنگلوساکسون‌ها یابد منتظر پاسخ مشابه روسیه باشند. دیر یا زود دارد اما قطعاً سوخت و سوز نخواهد داشت.

منبع: اسپوتنیک

ارتش سوریه نفوذ تروریست‌ها به شهر حماه را تأیید کرده است

فرماندهی کل ارتش و نیروهای مسلح سوریه لحظاتی پیش با انتشار بیانیه‌ای نفوذ تروریست‌های تحریرالشام به شهر حماه را تایید کرد.

در این بیانیه آمده است: «نیروهای مسلح کشورمان طی چند روز گذشته نبردهای شدیدی را برای دفع و خنثی کردن حملات خشونت‌آمیز و مستمر سازمان‌های تروریستی به شهر حماه از محورهای مختلف با استفاده از تمامی امکانات و تجهیزات نظامی و با کمک گروه‌های انغماسی انجام داد».

در ادامه این بیانیه آمده است که طی چند ساعت اخیر، با تشدید درگیری‌ها بین نیروهای سوری و گروه‌های تروریستی و افزایش شمار شهدا در ارتش و نیروهای مسلح سوریه، تروریست‌ها با وجود متحمل شدن تلفات سنگین، از چندین محور به شهر حماه نفوذ کردند و وارد آن شدند.

نقشه میدانی شمال غرب سوریه - مناطق سبز رنگ به کنترل تروریست‌ها درآمده است.

فرماندهی کل ارتش و نیروهای مسلح سوریه افزود که برای حفظ جان غیرنظامیان شهر حماه و عدم شرکت آنها در نبردهای داخل شهرها، واحدهای نظامی به خارج از شهر منتقل شدند.

در خاتمه این بیانیه آمده است که نیروهای ارتش سوریه به انجام وظیفه ملی خود برای بازپس‌گیری مناطقی که تروریست‌ها وارد آن شده‌اند، ادامه خواهند داد.

لحظاتی پیش از صدور این بیانیه، کانال‌های خبری نزدیک به تروریست‌ها، از ورود این شبه‌نظامیان به محله‌های الاربعین، المزارب و الصواعق حماه و انتقال نیروهای سوری به سمت محله‌های غربی شهر خبر دادند.

تروریست‌ها سپس ادعا کردند که کنترل زندان مرکزی حماه را در دست گرفته‌اند و ۳۰۰۰ زندانی آن را آزاد کردند.

منبع: مشرق نیوز

هشدار اتمی روسیه به غرب با موشک اورشنیک

‌در پی حملات اوکراین با موشک‌های دوربرد غربی همچون «اتکمز» و «سایه طوفان»، روسیه برای نخستین‌بار از موشک هایپرسونیک «اورشنیک» علیه آن‌ها استفاده کرد. حال سؤال این است که شلیک این موشک چه پیام‌هایی دارد؟

این روزها در نبرد برای بازپس‌گیری اوکراین «نخستین‌ها» زیاد به چشم می‌خورد؛ نظیر نخستین حمله‌ی اوکراین به روسیه با موشک دوربرد اتکمز آمریکایی و سایه طوفان اروپایی یا استفاده‌ی کی‌یف از مین‌های زمینی ضدنفر.

این مسائل از تلاش اروپا و آمریکای بایدن برای پیروزی اوکراین در میدان جنگ قبل از ورود مجدد «دونالد ترامپ» به کاخ سفید حکایت دارد به آن امید که در توافق احتمالی آتش‌بسی که ترامپ وعده داده‌است، سرزمین‌های بیشتری نصیب کی‌یف شود یا با تشدید تنش‌ها، رئیس جمهور جدید آمریکا از برقراری صلح عاجز بماند.

در جبهه‌ی روسیه هم «نخستین‌ها» به چشم می‌خورد؛ روسیه در تلافی این حملاتِ اوکراین با سلاح‌های جدید غربی، برای نخستین‌بار روز پنجشنبه اول آذرماه از جدیدترین موشک‌های هایپرسونیک غیرهسته‌ای میان‌برد به نام «اورشنیک» علیه یکی از تأسیسات دفاعی - صنعتی اوکراین در دنیپرو استفاده کرد.

[مشاهده ویدیو شلیک موشک اورشنیک]

این آغاز تشدید تنش که از سوی متحدان اروپایی و آمریکایی کی‌یف کلید خورد، به تغییر دکترین هسته‌ای روسیه منجر شد. «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهوری روسیه، طی روزهای اخیر، دکترین جدید هسته‌ای این کشور را امضا کرد که به‌طور رسمی آستانه‌ی استفاده از سلاح هسته‌ای را کاهش می‌دهد. ضمن اینکه این دکترین به روسیه اجازه می‌دهد حتی در پاسخ به حملات متعارف از سوی کشوری که از حمایت یک قدرت هسته‌ای برخوردار است، به حمله‌ی هسته‌ای روی آورد.

حال این پرسش به ذهن می‌رسد که موشک اورشنیک روسی که برای نخستین‌بار بعد از تغییر دکترین هسته‌ای این کشور به سمت اهدافی در اوکراین شلیک شد، چه مختصات و ویژگی‌هایی دارد؟

مختصات اورشنیک؛ موشک مافوق صوت روسی توان تغییر معادله جنگ را دارد؟

موشک اورشنیک (9M729 Oreshnik) یک موشک بالستیک روسیِ میان‌برد مافوق صوت (هایپرسونیک) است. این موشک توانایی رسیدن به سرعتی معادل ۱۰ ماخ (۱۲ هزار و ۳۰۰ کیلومتر در ساعت) را دارد و سامانه‌های دفاع هوایی ناتو قادر به رهگیری آن نیستند.

‌کارشناسان نظامی بر این باورند که برد این موشک بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ کیلومتر است و برخی حتی آن را تا ۵۰۰۰ کیلومتر تخمین می‌زنند. این برد، تقریباً تمام اروپا را در معرض تهدید قرار می‌دهد. همچنین کارشناسان نظامی روسیه معتقدند که موشک اورشنیک قادر است از هر سیستم دفاع موشکی مدرن موجود عبور و پناهگاه‌های زیرزمینی عمیق را بدون استفاده از کلاهک هسته‌ای نابود کند.

همچنین، چندین کلاهک مستقل هدایت‌شونده این موشک، باعث افزایش دقت و قدرت تخریب آن می‌شود. به علاوه موشک بالستیک اورشنیک به گونه‌ای طراحی شده که دارای یک سیستم حمل‌کننده بسیار پیچیده و قدرتمند است. این سیستم حمل‌کننده، شامل ۶ کلاهک مستقل هدایت‌شونده است. هر یک از این کلاهک‌ها به نوبه خود به ۶ موشک کوچک‌تر تقسیم می‌شود.

در همین ارتباط روزنامه‌ی انگلیسی «دیلی میل»، استفاده از موشک هایپرسونیک با قابلیت حمل چندین کلاهک هسته‌ای توسط روسیه در جنگ اوکراین را زنگ هشدار برای جنگ هسته‌ای در اروپا ارزیابی‌کرد و نوشت: «تسلیحات هایپرسونیک روسیه که اخیراً علیه اوکراین استفاده شد می‌تواند در ۲۰ دقیقه، لندن یا هر نقطه دیگری از اروپا را با چندین کلاهک هسته‌ای هدف قرار دهد».

این رسانه‌ی انگلیسی، موشک هایپرسونیک شلیک شده به اوکراین را با موشک‌های دارای کلاهک هسته‌ای روسیه که حتی قابلیت هدف قرار دادن آمریکا را نیز دارند قابل مقایسه ندانست و درباره‌ی مختصات آن نوشت: «این موشک می‌تواند با سرعت ۷۶۰۰ مایل در ساعت (۱۰ برابر سرعت صوت) و بردی به اندازه ۳۱۰۰ مایل، به هر نقطه‌ای در اروپا در عرض چند دقیقه برسد. موشک اورشنیک توانایی حمل چندین کلاهک هسته‌ای را دارد اما در حمله‌ی اخیر به منطقه‌ی دنیپرو، با کلاهک‌های متعارف انجام شد».

این روزنامه‌ی انگلیسی، استفاده از موشک هایپرسونیک با قابلیت حمل چندین کلاهک هسته‌ای را نشانه‌ای از تشدید تنش‌ها و موجب افزایش نگرانی درباره‌ی جنگ هسته‌ای ارزیابی کرد.

اهداف چندگانه روسیه از شلیک اورشنیک 

شلیک موشک مافوق صوت اورشنیک توسط روسیه به عنوان بخشی از تنش‌های نظامی در جنگ اوکراین، اهداف مختلفی را می‌تواند دنبال کند. این اقدام از جنبه‌های نظامی، سیاسی و روانی قابل بررسی است.

۱. نمایش قدرت نظامی

شلیک این نوع موشک پیشرفته پیام آشکاری از توانمندی‌های راهبردی روسیه است. این موشک‌ها قادر به حمل کلاهک‌های هسته‌ای هستند و شلیک آن‌ها نشان‌دهنده عزم روسیه برای استفاده از ابزارهای پیشرفته در دفاع یا حمله است. این اقدام می‌تواند هشداری برای اوکراین و متحدان غربی آن به‌ویژه ناتو باشد تا خطر جدی مقابله با روسیه را درک کنند.

در همین ارتباط روزنامه‌ی انگلیسی دیلی میل، حمله‌ی موشکی روسیه با اورشنیک را دارای تأثیر نظامی ندانست اما تأکید کرد که حمله با این نوع از موشک که توان حمل چندین کلاهک هسته‌ای را دارد یک نمایش قدرت بود و کرملین با این حمله خواست به غرب نشان دهد که توان انجام حملات هسته‌ای را دارد.

۲. فشار بر غرب و ایجاد بازدارندگی

روسیه به‌دنبال ارسال پیامی به آمریکا و متحدان اروپایی‌اش است مبنی بر اینکه حمایت‌های نظامی و مالی آن‌ها از اوکراین می‌تواند عواقب گسترده‌تری داشته باشد. شلیک موشک هایپرسونیک می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای افزایش فشار و کاهش تمایل غرب به ادامه‌ی حمایت از اوکراین عمل کند.

۳. آزمایش و نمایش آمادگی نظامی

این حمله‌ی موشکی ممکن است بخشی از برنامه‌های نظامی روسیه برای بررسی کارایی و دقت تسلیحات راهبردی خود باشد. در عین حال، این اقدام‌ها به ارتش روسیه فرصتی می‌دهد تا توانایی‌های خود را در شرایطی که تنش‌ها در اوج است، به رخ بکشد.

البته برخی کارشناسان غربی بی‌اعتنا به کارشکنی‌های آمریکا و اروپا در تشدید تنش‌ها، حمله‌ی موشکی روسیه با هایپرسونیک را ابزاری برای ایجاد وحشت در میان مردم اوکراین با هدف فشار بر دولتمردان در راستای تن دادن به آتش‌بس ارزیابی می‌کنند. برخی نیز نقش این حمله‌ی مؤثر را به هدف تقویت جایگاه داخلی پوتین تنزل می‌دهند و معتقدند این نمایش قدرت و تصمیم‌گیری‌های جسورانه می‌تواند برای تقویت جایگاه وی در میان نخبگان نظامی و مردم روسیه مؤثر باشد.

در مجموع، شلیک موشک مافوق صوت از سوی روسیه اقدامی چندبعدی است که هم جنبه‌های نظامی و هم اهداف سیاسی را در بر می‌گیرد. این اقدام که در پاسخ به شلیک موشک‌های دوربرد غربی همچون «اتکمز» و «سایه طوفان» و نیز مین‌های زمینی ضدنفر از سوی اوکراین علیه روسیه انجام گرفته‌است، نشان‌دهنده‌ی تشدید تنش‌ها و احتمال ورود به مرحله‌ای خطرناک‌تر در جنگ اوکراین است؛ مرحله‌ی شدیدی از تنش که اوکراین و متحدان غربی عامدانه آن را قبل از ورود ترامپ به کاخ سفید با هدف پیچیده کردن معادلات جنگ و امتیازگیری در میدان نبرد و پشت میز مذاکرات احتمالی برنامه‌ریزی و اجرایی کرده‌اند.

منبع: خبرگزاری مهر

توجه: تیتر مطلب توسط مدیر وبلاگ تغییر یافته است. همچنین برخی از قسمتهای زاید متن به جهت خوانش آسان‌تر حذف شده‌اند.

ولادیمیر پوتین محاکمه پاول دوروف را ناعادلانه خواند

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور فدراسیون روسیه در اظهارنظر خود راجع به مدیرعامل تلگرام گفت: «محاکمه‌ی آقای دوروف درصورتی درست است که صاحبان بقیه‌ی پلت‌فرم‌ها نیز دستگیر و محاکمه شوند. باید به اتهامات آن‌ها نیز رسیدگی شود».

پوتین در اولین گفتگو درباره‌ی پاول دوروف پس از دستگیری او گفت: «دوروف را یک‌بار بیشتر ندیدم، آن‌هم در مسکو. اگر قرار است دوروف مجازات شود باید مدیران بقیه‌ی پلتفرم‌ها نیز مجازات شوند».

مشاهده‌ی ویدیو

منافع آمریکا در تعامل با ایران است

برعکس کامالا هریس که بارها در حمله‌های انتخاباتی، ایران را دشمن اول آمریکا معرفی کرد و تحت‌ِتأثیر همسر یهودی‌اش و خصومت وی و اسرائیل با ایران قرار داشت، به‌نظر می‌رسد که ترامپ پس از طی کردن یک دوره‌ی ریاست جمهوری متوجه شده که راهکار تعامل با ایران فرق می‌کند و در صحبت‌های انتخاباتی خود به‌هیچ‌وجه با لحنی خصومت‌آمیز درباره‌ی ایران صحبت نکرد و برعکس بارها و بارها اصرار داشت که بگوید هیچ مشکلی با ایران ندارد و فقط می‌خواهد مطمئن شود که ایران به سلاح هسته‌ای دسترسی نخواهد داشت.

البته بماند که دشمنان ملت ایران تلاش دارند با جنگ رسانه‌ای فضاسازی‌ای را ایجاد کنند که قرار است یک دشمن بزرگ در مقابل ایران حضور پیدا کند و حتی برخی پا را فراتر گذاشته و به ترامپ التماس کرده‌اند که ایران را اشغال کند و حکومت در ایران را به آن‌ها تحویل دهد تا چند صباحی بیایند ایران بروند دربند و درکه آلو جنگلی بخورند و برگردند بروند لاس وگاس و فلوریدا دنبال خوش‌گذرانی. فکر نکنید این‌ها را از خودم می‌گویم، می‌توانید بروید مصاحبه‌ی برخی از آنهایی که به‌دنبال سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در ایران هستند را گوش کنید.

بعضی از آنها می‌خواهند ترامپ به ایران حمله کند و همان‌گونه که اسرائیل فلسطینی‌ها را قتل عام می‌کند، چند میلیون ایرانی که با آنها هم‌عقیده نیستند را قتل عام کند. البته خواسته‌های این‌ها با خواسته‌های برخی کشورهای منطقه که عموماً هزینه‌های خائنان به وطن را تأمین می‌کنند همسو است، چرا که این کشورها چشم طمع به ما یملک ایران و خاک ایران دارند و برخی دهه‌هاست که به‌دنبال تجزیه‌ی ایران هستند تا کشور مقتدری به‌نام ایران در کنار آن‌ها قرار نداشته باشد و برخی دیگر کلاً با شیعیان ایران و منطقه مشکل دارند و می‌خواهند خون آن‌ها جاری شود تا با خون ایشان وضو بگیرند و گناهان‌شان پاک شود و مستقیم بروند بهشت.

به‌هرحال آنچه تاریخ ثابت کرده این است که همه‌ی این‌ها می‌روند و نابود می‌شوند، ولی ملت ایران بیش از ۲۵ قرن است که سرجای خود باقی مانده. آنچه دشمنان ایران متوجه نیستند این است که اگر ترامپ تصمیم داشت با سربازهای آمریکایی به جنگ ایران بیاید، در دوره‌ی اول ریاست جمهوری‌اش این‌کار را می‌کرد و در دوره‌ی دوم که دیگر به آن‌ها نیاز ندارد، به‌جای اینکه به‌دنبال جنگ با ایران باشد به‌دنبال تعامل با ایران خواهد بود. 

آنچه امروزه برای ترامپ اهمیت دارد این است که مشکلات اقتصادی داخلی ایالات متحده را حل کند و برای حل این مشکلات نیاز دارد که فضایی برای درآمدزایی برای آمریکا ایجاد کند نه اینکه برود سمت جنگی که می‌تواند هزینه‌های خانمان‌سوز برای آمریکا داشته باشد.

در چنین شرایطی اگر به غرب آسیا نگاه کنید می‌بینید ایران را دارید که به بیش از ۲۵ هزار میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد، کشوری که حدود ۵۰ سال است در بسیاری از صنایع زیربنایی آن سرمایه‌گذاری نشده است. از نفت و گاز که چیزی حدود پنج هزار میلیارد دلار فضای سرمایه‌گذاری در آن است بگیرید تا مثلاً صنعت هوانوردی که حداقل به حدود یک هزار هواپیمای مسافربری جدید نیاز دارد تا صنعت حمل‌و‌نقل و ساخت‌و‌ساز و... . هزاران مورد زمینه‌ی سرمایه‌گذاری بسیار سودآور در ایران وجود دارد که قطعاً آمریکایی‌ها متوجه آن‌ها هستند.

مبلغ ۲۵ هزار میلیارد دلار، یک برآورد اولیه به‌حساب می‌آید. اگر بنا شود ایران به هاب تجارت و حمل‌ونقل شمال و جنوب و شرق به غرب تبدیل شود، قطعاً مبالغ سرمایه‌گذاری و سودهای بسیار کلان‌تری مطرح خواهد بود. در کنار ایران، عراق و سوریه و لبنان هستند که هرکدام به‌نوبه‌ی خود از حدود چهارصد میلیارد دلار برای لبنان گرفته تا چهار تا پنچ هزار میلیارد دلار برای سوریه و همین مقدار برای عراق نیاز است.

اگر هم آمریکا بخواهد سهم اصلی در این کیک اقتصادی داشته باشد چاره‌ای جز تعامل با ایران ندارد، چرا که ایران و متحدین‌اش می‌توانند هرگونه سرمایه‌گذاری آمریکایی را به‌خطر بیاندازند. 

در مقابل، کشورهای عرب حوزه‌ی خلیج فارس را داریم که از نظر سرمایه‌گذاری اشباع شده‌اند و دیگر پروژه‌ی جدیدی نیست که بتوان در آن سرمایه‌گذاری کرد. در نهایت پروژه‌ی شهر نوین «نیوم» عربستان سعودی است که ما بین یک تا دو هزار میلیارد دلار در آن سرمایه‌گذاری نیاز است و عرب‌ها خود بخش اعظم این سرمایه‌گذاری را در دست دارند و جایی برای آمریکایی‌ها در آن نمانده. 

برخی تصور می‌کنند که دلیل خروج ترامپ از برجام بحث اختلافات سیاسی او با ایران و... بوده، درحالی‌که واقعیت امر این است که پس از امضای برجام، ایران حدود ۹۰% پروژه‌ها و قراردادها را با اروپایی‌ها امضا کرد و آمریکایی‌ها دیدند که سهمی از پروژه‌های ایران ندارند و به‌همین‌دلیل ترامپ از برجام خارج شد.

حتی بحثِ تحریم‌های ایران هم نه به‌دلیل برنامه‌ی اتمی است و نه تسلیحاتی؛ اصل ماجرا این است که آمریکایی‌ها پس از جنگ جهانی دوم کشورهای اروپایی را وادار کردند از مستعمره‌های خود خارج شوند و همچنین برای خودشان برخی حوزه‌های نفوذ تعیین کردند و طبق آن، ایران جزو حوزه‌ی نفوذ آمریکا به‌حساب می‌آمد و پس از انقلاب در ایران آمریکایی‌ها دیدند که حوزه نفوذ خود - مخصوصاً اقتصادی - را از دست داده‌اند و کشورهای اروپایی دارند این حوزه را از چنگ آن‌ها درمی‌آورند، به‌همین‌دلیل تحریم‌هایی را وضع کردند که جلوی این‌ها را بگیرند.

ساده‌اش را می‌گویم؛ همه‌ی تحریم‌ها به این دلیل است که آمریکا به دیگران می‌خواهد بگوید اگر من سهمی از اقتصاد و پروژه‌های ایران را نداشته باشم، هیچ‌کدام حق ندارید سهمی ببرید. فقط زمانی تحریم‌ها برداشته می‌شود که آمریکایی‌ها ببینند که می‌توانند سهم اصلی از پروژه‌های اقتصادی ایران را داشته باشند.

کشورهای عرب حوزه‌ی خلیج فارس جمعاً با هم حریف انصارالله یمن نشدند. اسرائیل بیش از یک سال است در ۳۶۰ کیلومتر مربع دست و پا می‌زند و با مقاومت فلسطینی که هیچ سلاح قابل توجهی ندارد درگیر است و نتوانسته کاری کند و فقط برای آمریکا هزینه تراشیده.

در لبنان هم که ارتش معظم اسرائیل با آن همه دب‌دبه و کب‌کبه و آن همه تسلیحات آمریکایی، نتوانسته حتی یک وجب هم در مقابل حزب الله پیشروی کند و فقط برای آمریکا هزینه‌بر است.

در عملیات اخیر اسرائیل برعلیه ایران، اسرائیلی‌ها با شکست مفتضحانه‌ای در مقابل سلاح‌های ساخت ایران مواجه شدند، درحالی‌که پیشرفته‌ترین تسلیحات آمریکایی در اختیارشان بود. ترکیه هم که بدون کمک آمریکا شرایط اقتصادی بی‌ثباتی دارد و از آن‌سو مصر هم نتوانسته در شمال آفریقا ثبات ایجاد کند.

ایران و متحدین ایران در منطقه موفق شده‌اند با کم‌ترین امکانات، با اقتدار ایستادگی کنند. کشت‌وکشتارهایی که نتانیاهو راه انداخته در نهایت منجر به آن می‌شود که متحدین ایران که به‌دنبال انتقام از اسرائیل هستند افزایش یابند. حتی رسانه‌های داخلی اسرائیل شروع کرده‌اند مسأله ‌ی برکناری نتانیاهو توسط ترامپ را مطرح کنند، چرا که وی دیگر بسیار برای آمریکا پرهزینه شده.

در چنین شرایطی اگر شما جای رئیس جمهور آمریکا باشید تلاش می‌کنید کدام طرف را انتخاب کنید و با آن معامله کنید؟ طرفی که ثابت کرده توان انجام هیچ‌کاری را ندارد یا طرفی که ثابت کرده آنقدر مقتدر است که می‌تواند در مقابل همه بایستد؟

به‌نظر می‌رسد آمریکای ترامپ، اگر افراد هوشمندی را استخدام کند، تلاش خواهد کرد با ایران مقتدر در این منطقه تعامل کند نه تقابل. نمی‌گویم دوباره ایران مانند زمان شاه به‌عنوان متحد اصلی آمریکا در منطقه تبدیل شود، اما حداقل این است که با هم تعامل کنند. فراموش نکنید که زمانی آمریکا با چین هم وارد جنگ‌های غیرمستقیم شد: ویتنام و کره. آن‌ها درنهایت تشخیص دادند بهتر است تعامل کنند نه تقابل.

درست است لابی اسرائیل و برخی کشورهای عربی امروزه در آمریکا بسیار قدرتمند هستند و ممکن است در مقابل هر طرحی برای تعامل ایران و آمریکا بایستند، اما فراموش نکنید که ترامپ دیگر به آن‌ها نیاز ندارد، چون دیگر قرار نیست کاندیدای ریاست جمهوری شود، و امروزه تنها چیزی که برای او مهم خواهد بود منافع آمریکا است و برآوردها نشان می‌دهد منافع آمریکا در تعامل با ایران است نه تقابل با آن.

منبع: اسپوتنیک فارسی

نوشته‌ی: دکتر عماد آبشناس